- چار حد
- چار سوی خور آیان (شرق) خور بران (غرب) رپیتوین (جنوب) اپاختر (شمال)
معنی چار حد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چهار جهت اصلی: مشرق مغرب شمال و جنوب
شرق و غرب و جنوب و شمال
گیاهی از تیره چتریان که دارای برگهای نسبه پهن با بریدگیهای زیاد میباشد گلهایش زرد رنگ و میوه اش بقطر 2 میلیمتر و درازی یک سانتیمتر است اثنان اسنان
کنایه از دنیا و عالم باشد
نوعی از لباس پادشاهان و امرا: (دامن آلوده مکن چارقب هستی را جامه عاریه را پاک نگه باید داشت) (شفیع اثر) توضیح این کلمه را مولف غیاث ترکی دانسته ولی در فرهنگ نظام (قب) عربی (پاره های درون جیب پیراهن) محسوب شده و همین صحیح مینماید. برخی (چارقد) را محرف همین کلمه دانند
چهاربند، برای مثال برون جسته از کندۀ چاربند / فرس رانده بر هفت چرخ بلند (نظامی۵ - ۷۵۰)
جامه ای که زنان زیر چادر بر سر افکنند
پارچۀ نازک چهارگوشه که زنان برسر می کنند